اعتیاد به کار
جولای 12, 2022 2022-07-12 13:09اعتیاد به کار
اعتیاد به کار
یکی از ویژگیهای ابزارهای جدید این است که به بستری برای تقویت اعتیاد به کار تبدیل شدهاند. به این معنا که قبلاً وقتی فردی به خانه میآمد، به نامهها و مکاتبات و اسناد شرکت خود دسترسی نداشت و ناگزیر نمیتوانست فعالیتهای شغلی خود را ادامه دهد. اما الان به سادگی میتوان نامهها و ایمیلها و اسناد را در هر زمان و مکان بررسی کرد و همین به زمینهای برای غرق شدن بیشتر در کار تبدیل شده است. ویژگی دیگر ابزارهای ارتباطی این است که شکل ظاهری فعالیتها را تغییر دادهاند و اعتیاد به کار دیگر به اندازهی گذشته تلخ و تاریک به نظر نمیرسد.
مثلاً امروز ممکن است دوست ما در یک مهمانی نشسته باشد و همزمان با مشارکت در بحثها، اکانت اینستاگرام کسب و کار خود را هم بررسی کند یا به پیامهای مشتریان پاسخ دهد. پاسخگویی بیستوچهار ساعته به پیامها و ارزشهایی شبیه اینکه «باید در حداقل زمان به مشتری پاسخ داد» باعث شده که چنین رفتارهایی کاملاً حرفهای و مسئولانه هم به نظر برسند.
شاید رعایت چنین استانداردهایی برای سازمانها و کسب و کارهای بزرگ به سادگی امکانپذیر باشد، اما برای کسانی که فریلنسر هستند یا کسب و کارهای بسیار کوچکی را اداره میکنند، تعهد به این نوع استانداردها به معنای تغییر جدی سبک زندگی است.
در مورد معتادان به کار باید بر اساس دو عامل مهم قضاوت کرد:
- عامل شرایط محیطی (Context Factor)
- عامل زمان (Temporal Factor)
منظور از عامل زمان این است که باید در طول زمان، رفتارهای فرد را بررسی کنید و به نتیجه برسید که معتاد به کار است. مثلاً ببینید که برای ترک عادت تلاش کرده و موفق نشده است. یا ببینید با تعارضهای مختلفی مواجه شده و در مدیریت تعارض ناتوان بوده است. یا اینکه ببینید هر بار با فشار و تنش و اضطراب مواجه میشود، برای فرار از وضعیت موجود به کار پناه میبرد.
پس همین که دیدید یک نفر آخر هفته سر کار است یا تا دیروقت کار میکند، نمیتوانید بگویید: «تو یک معتاد به کار هستی و باید برای درمان اعتیاد خود اقدام کنی!»
منظور از عامل شرایط محیطی هم این است که نباید اجبار بیرونی وجود داشته باشد. وقتی میشود از اعتیاد حرف زد که گرفتار اجبار درونی باشیم.
مثلاً فرض کنید مادری از همسر خود جدا شده و الان برای تأمین هزینههای زندگی خود و فرزندانش مجبور است در دو شرکت مختلف کار کند. یا جوانی را در نظر بگیرید که تصمیم گرفته دو یا سه سال فشرده کار کند تا بتواند یک ماشین خوب بخرد و پس از آن به آرزوهای دیگرش (که مثلاً سفر به نقاط مختلف ایران است) برسد. یا شرکتی را در نظر بگیرید که کارکنان خود را به اضافهکاری مجبور میکند و کارمندان هم به خاطر شرایط اقتصادی کشور، گزینهی دیگری ندارند و به همکاری با شرکت ادامه میدهند.
چنین افرادی که برای مقطع مشخص یا از سر اجبار پُرکار میشوند، معتاد به کار نیستند و کارشیفتگی ندارند. همان جوانی که هر روز زیاد کار میکند، مدام منتظر است پولش پسانداز شود و پس از آن سبکتر کار کند. این وضعیت، هیچ ربطی به معتادی ندارد که در هنگام مصرف مواد مخدر یا هنگام انجام یک رفتار مشخص (مثلاً قمار) احساس لذت میکند.
اعتیاد به کار تله ای است لذت بخش که ممکن است با بهره وری اشتباه گرفته شود بنابراین مراقب باشید گرفتار این تله نشوید.